سلام پس از مدت ها اپ میکنم

قسمت ۳:

سواران سیاه به دنبال حلقه در شایر امدند فرودو در راه خادج شدن از شایر همراه با دوستانش : سم –

پرگرین توک – پیپین -  اونها در راه بین یه جاده برخورد میکنند ناگهان سواره سیاه میاد فرودو و دوستانش قایم میشن فرودو اونو نگاه میکنه و اسبی رو میبینه که پاش میخ کوب شده ! و خون ریخته شده روی ثم هاش                   توک برای هواس سوار رو پرت کنه وسایل سم رو به سمت چپش پر تاب میکنه سوار سیاه فکر میکنه کسی اونجا هست میره اونجا . سریع فرار میکنند 4 سواره سیاه هم به دنبال اون ها هستند سریع سوار قایق میشن و از شایر خارج میشن ! به شهر مرزی انسان ها میرن به یک قهوه خانه که مسافر خانه ام حساب میشد رفتن فرودو فامیلش رو اندهیل گفت بعد فرودو ازش میپرسه که جادوگر با ریش سفید ما رو اینجا معرفی کرده(گاندولف) ولی صاحب اونجا میگه من حدود 6 ماه اونو ندیدم ! ا اونا تصمیم میگیرن شبو اینجا بمونن ! اونا سر یه میز نشستن بعد سم میگه اونا یارو که اخر نشسته همش داره ما رو نگاه میکنه ! وقتی پیپین میره نوشیدنی بگیره اشتباهی میگه بگینز به جای اندرهیل بعد فرودو سریع میره اونو برگردونه ! میخوره زمین حلقه به هوا پرتاب میشه و حلقه برای اینکه به سوار سیاه جای خودش رو بگه توی دست فرودو میره و فرودو غیب میشه جلوی همه !  بعد مرد اخر که اسمش استرایدر هست میبینه و فرودو رو به اتاقش میره بعد میگه من میتونم یه لحظه غیب بشم ولی کامل نمیتونم غیب شم بعد سم و دوستاش میان میگن ولش کن بره ! بعد با استرایدر دوست میشن . سواره سیاه وارد شهر شد و بعدشم وارد قهوه خانه که حلقه رو از فرودو بگیرن اونا بالای سر تختاشون میرن محکم با شمشیر اونا رو میزنن وقتی پتو رو بر میدارن میبینن  که پر بالشت بود ! اونها عصبانی میشند اون چنان که دادی میزنند شبی به جیغ مثل 100 تا پرنده ی وحشی که با هم صدا بدهند همه ی اینها نقشه ی استرایدر بود ! اونها راه میفتن . پس از 6 ماه از زندانی گاندولف میگذشت سپس یه پروانه

دید و بهش دستور داد که به عقاب بگه بیاد دنبال او سارومان بالای برج ایزنگارد میره و بهش میگه تو باید به من و لرد سایرون ملحق بشی گاندولف هم انجام نمیده و سارومان او رو تهدید میکنه ولی گاندولف بازم سرحرفش میمونه سپس سریع با عقاب فرار میکنه ! استرایدر و هابیت ها به برج نگهبانی امون سوله میرن که شبو اونجا بگذرونن سپس وقتی استرایدر کمی از اونجا دور میشه تا یه نگاهی بندازه فرودو میخوابه و بلند میشه میبینه که دوستاش دارن کباب درست میکنن و فرودو بهشون میگه احمق ها اتشو خاموش کنید سواران سیاه به بالا میان وقتی حلقه رو دست فرودو میبینن پادشاهشون ویتچ کینگ به طرف فرودو میره فرودو حلقه رو در دستش میکنه و اونها رو زیر شنل چند تا پیر مرد میبینه که یکیشون تاج بر سر داره(ویتچ کینگ) ویتچ کینگ حلقه رو با استفاده از نیروی خاصی از فرودو میکشه سپس در لحظه ی اخر فرودو به خودش میاد و حلقه رو میکشه عقب و بعد شمشیری رو به شانه فرودو فرو میکنه که فرودو به شدت زخمی میشه ! و بعد استرایدر میاد فرودو رو نجات میده و تمام نازگول ها رو فراری میده ! و بعد نگای زخم و شمشیری رو که فرودو با اون زخمی شده رو ناگه میکنه  میبینه که با شمشیر مورگول زخمی شده همه راهی رو برای نجات اون انجام میده اما تاثیر نداشت سپس اروون میاد و میبینه که باید اونو پیش پدرش ببرن اونو میبره اما سواره سیاه هم به دنبال اونا میره ! اون فرار میکنه به سختی و پیش پدرش میرن و او خوب میشه در اونجا گاندولف هم میبینه  و خوشحال میشه  و وقتی لرد الراند ناراحت که نیروهای سایرون دوباره بازسازی شده به گاندولف میگه:من اونجا بودم روزی که اراده ی ما شکست) وقتی ایزیلدور حلقه رو بر میداره با الراند به کوه نابودی میرن اما اونجا بود که ایزیلدور حلقه رو ماله خودش کرد . بارومیر به سمت شمشیر شکسته ی ایزیلدور میره جایی که کنارش استرایدر نشسته بود دست میزنه به شمشیر و دستش برید میشه که نشون میداد چه قدر شمشیر تیزه .

به مجلس میرن جایی که انسان های مهم و الف های مهم و فرودو نشستند تا در مورده حلقه تصمیم بگیرند بارومیر اول گفت بهتره اون نگه داریم و بر علیه خود دشمن استفاده کنیم استرایدر میگه حلقه فقط بر روی صاحبش کار میکنه و بارومیر میگه یه نگهبان معمولی در این مورد چی میدونه ! لگولاس یکی از الف ها بلند میشه و میگه اون نگهبان نیست اراگورن پسر ارتوران هست بارومیر میگه پس تو وارث ایزیلدور هستی ! و لگولاس میگه همین طور وارث تاج و تخت گاندور! . گیمیلی یکی از کوتوله ها با تبرش محکم میزنه به حلقه اما حلقه اسیبی نمیبینه الراند میگه باید اونو به جایی که ساخته شده ببریم و در همون جا هم نابودش کنی بعد همه میگن من نابودش میکنم ولی هیچکدام به همدیگر اعتماد نداشتند سرانجام فرودو گفت من نابودش میکنم و  گاندولف گفت من اون رو همراهی میکنم اراگورن هم گفت شمشیر من مال تو لگولاس هم گفت همینطور تیرکمان من را و گیمیلی تبر من را دوستان فرودو امدند و این شد 9 یار حلقه که میشن یاران حلقه